خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
زندگی نامه سردار شهید محمود قلی پور
امتیاز کاربر: / 33
بدخوب 
نوشته شده توسط مدیریت   
پنجشنبه 02 مهر 1388 ساعت 15:00

 

پاسدار شهيد حاج محمود قلي پور در سال 1332 در استان فارس ، شهرستان شيراز، ازخانوده اي مذهبي از پدري گيلاني و مادري اصفهاني ديده به جهان گشود . دوران خردسالي وي در شيراز سپري شد او بعلت شغل پدر که نظامي بود به همراه خانواده از شيراز به تهران عزيمت نمود و تحصيلات مقاطع ابتدايي و راهنمايي را با موفقيت در تهران سپري کرد و تحصيلات مقطع دبيرستان را با توجه به هجرت خانواده از تهران به رشت انتقال يافت و در دبيرستان شهيد بهشتي (فعلي) رشت تحصيلات را به پايان رساند .

باورود به سن جواني از آنجا که شور آزاديخواهي و مبارزه طلبي با بيداد در وجودش شعله مي کشيد ، به صفوف مبارزين و انقلابيون پيوست و برعليه نظام جورستم شاهي تلاش و کوشش فراوان نمود .

سال 1357 با پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي به لطف و عنايت پروردگار ، و به رهبري حضرت امام خميني (رض) و همت امت حزب الله به ثمر نشست و حاج محمود که در متن انقلاب بود با تشکيل کميته انقلاب اسلامي براي حفظ دستاوردهاي نظام مقدس جمهوري اسلامي با عضويت در کميته فعاليتش را تداوم بخشيد و با شکل گيري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي او بعنوان يکي از موًسيسن سپاه رشت در تشکيل اين نهاد مقدس انقلاب اسلامي از سر عشق و ايمان  شرکت جست و اين سربازسرافراز سبز پوش دلير وشجاع اسلام که از تهور و قدرت برنامه ريزي قوي برخودار بود، در کسوت مربي آموزش نظامي و فرماندهي واحد عمليات نقش بسزايي را در آموزش نيروهاي سپاهي به انواع تاکتيکهاي نظامي و شيوه هاي رزمي تحت تعليم وآموزش قرار داد . ايشان مدتي فرماندهي پادگان المهدي چالوس را بعهده گرفت و در ساماندهي به اوضاع پادگان رنج فراواني رامتحمل شد .

وي در دوران اوج شرارت هاي منافقين کوردل و ديگر گروهکهاي منحرف شرق و غرب با توجه به تخصص نظامي که داشت به اتفاق ساير همرزمانش مبارزه اي بي امان و پي گير با دشمنان نظام مقدس جمهوري اسلامي نمود . او در پاک سازي جنگلهاي گيلان از لوث وجود افراد فتنه جو و تروريست بسيار کوشيد . حاج محمود نه تنها درگيلان بلکه در استان کردستان و در آزادسازي پاوه از لوث وجود کومله و دمکرات به همراه شهيد جليل القدر چمران مردانه جنگيد .

با شروع جنگ تحميلي نيز بسوي جبهه هاي نبرد با دشمنان اسلام شتافت ، او در منطقه سرپل ذهاب مسئوليت حفاظت از پادگان ابوذر را داشت و توانست به همت والايش از سقوط حتمي پادگان جلوگيري نمايد . حاج محمود در جنوب کشور نيز دلاوريهاي ديگري آفريد و از روحيه فوق العاده اي برخودار بود که موجب ترغيب و تشويق همرزمان خود در اين نبرد الهي مي شد ودر طي اعزامهاي پي درپي به جنوب و غرب کشور بارها مجروح گرديد ولي آني دست از مبارزه با متجاوزين کفار دست نکشيد وگويا اصلا آرامش حاج محمود در مبارزه با دشمنان اسلام و خدمت به اسلام و مسلمين خلاصه مي شد .

حاج محمود چون از قدرت برنامه ريزي و تدبير و طراحي کم نظيري برخوردار بود ، فلذا جايگاه ايشان هميشه در پست هاي حساس و مسئوليت آفرين و پرخطر بود از جمله مسئوليت گروه ضربت عمليات جنگل و فرماندهي عمليات جنگلهاي گيلان براي سرکوبي ايادي استکبار جهاني ، فرماندهي گردان رزمي ، معاونت طرح و عمليات تيپ قدس ، قائم مقام ستاد لشکر قدس و رياست ستاد لشکر قدس برشانه هاي ستبر ايشان سنگيني مي کرد، ليکن با شجاعت ، ايثار ، تدبير ، مديريت ، سعه صدر وقدرت توانمندي عالي که داشت با توفيق و نصرت و پيروزي در عملياتها نشان داد که از لياقت و شايستگي هاي خاصي برخورداربود .

حاج محمود با تواضع و فروتني و خويشتن داري و اعتماد بنفسي که داشت در اوج و انبوه مشکلات بيشتر مي درخشيد واز هر حيث الگويي مناسب براي ساير همرزمانش بود . اين سردار سر افراز اسلام و انقلاب در سال 1360 زندگي مشترکش را با همسر مکرمه اش در کمال صفا وصميميت بنيان نهاد و حاصل پيوند مقدسش دو عطيه الهي مي با شند که انشاالله الرحمان تداوم بخش راه تابناک پدر در جولانگاه هستي خواهند بود . حاج محمود نه تنها در ميان خانواده و بستگان و همرزمانش عزيز گرامي بود حتي تمامي مردم خدا جوي رشت به او افتخار مي کردند بلکه همواره ياد و خاطره اش مايه افتخار و مباهات گيلاني و بلکه هر ايراني خواهد بود. سرانجام حاج محمود همانند ديگر همرزمانش زيستنن دراين دنياي فاني برايش دلتنگ وحزن آور بود، ساعاتي پس از شنيدن مژده بشارت شهادت در عالم خواب(رويا) از دوست و همرزمش شهيد ميثم محمد بيگلو روح بلندش سبکبال و عاشق بر فراز قله هاي رفيع کدو در حاجي عمران ( محورعملياتي کربلاي 2 ) بر اثر ترکش گلوله توپ دشمن دعوت حق را لبيک گفت و در ديارجانان رحل اقامت افکند و خدايش خونبهايش گرديد .