نوشته شده توسط گروه تفحص لنگرود
|
يكشنبه 11 اسفند 1392 ساعت 17:21 |
پتوی عراقیشهید حاج محمود آذر ارجمند تازه به منطقه رسیده بودیم حاج محمود برای سرکشی وارد مقر شد، با دیدن بچههای لنگرود شوق عجیبی پیدا کرد از نمایندهمان پرسید، آیا کمبودی دارید؟» یکی از بچهها به من اشاره نمود و گفت:«به او پتو نرسیده است؟» حاجی چیزی نگفت، فقط در خصوص وضع منطقه توضیحاتی را به بچهها داد و رفت ، پاسی از شب گذشت، ناگهان حاجی را در کنار خودم دیدم بسته پتوی را در دست داشت، شگفت زده به پتو نگاه کردم، بسته بندی جالبی داشت حتی در شهرها نیز اینچنین بسته بندی برای پتو نبود، پرسیدم:«حاجی از کجا آوردید؟» با خنده پاسخ داد:«برادران عراقی برای رفیق ما فرستادهاند» او شبانه به انبار عراقیها رفته و از آنجا برای من پتو آورده بود، باورم نمیشد، شجاعت بیحد و مهربانی وافرش قلب انسان را میلرزاند.
|
آخرین به روز رسانی در يكشنبه 11 اسفند 1392 ساعت 17:24 |