خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
امیر سرتیپ خلبان شهید احمد پیشگاه هادیان PDF  | چاپ |  نامه الکترونیک
امتیاز کاربر: / 5
بدخوب 
نوشته شده توسط گروه بصائر   
پنجشنبه 27 اسفند 1388 ساعت 07:29

 نام پدر: هادی

تاریخ تولد:5/5/1330

تاریخ شهادت:15/11/1366

محل شهادت:دیواندره

یگان اعزامی: هوانیروز-نهاجا

وضعیت تأهل: متأهل

alt
  

احمد پیشگاه هادیان در 5 مرداد 1330 در شهرستان ساحلی بندرانزلی در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. در5سالگی پشت پدرش به نماز می ایستاد و در دوره ی دبستان نماز خواندن و روزه گرفتن از برنامه های همیشگی او بود .

 

در اکثر رشته های ورزشی از جمله: شنا،کشتی،والیبال و ... فعالیت می کرد و در بیشتر مسابقات گوی سبقت را از حریفان می ربود.

 

به امام حسین(ع) علاقه عجیبی داشت و در هیأتی که خود از مؤسسین آن بود فعالیت مؤثری داشت و جزءعلمداران بود.

 

زندگی علی گونه را به همه توصیه می کرد و خود از پرچمداران و مریدان آن حضرت بود. خلق و خوی پهلوانی از دوران نوجوانی با او همراه بودتا اینکه در اوج جوانی نبدیل به جوانمردی شد که حق مظلومان را از ظالمان می گرفت و هر قلدر و زورگویی را سرجایش می نشاند.

 

با این خصوصیات کم کم مورد توجه ساواک قرار گرفت بنابراین به او پیشنهاد همکاری دادند اما با عکس العمل شدید و ابوالفضل گونه اش مواجه شدند و همچون روباهی ازمقابل شیر گریختند.البته بعدها به طرز ناجوانمردانه ای اورا که سنبل مردانگی بود، مورد اذیت و آزار قرار دادند.

 

به حجاب اهمیت فراوان می داد و از همه می خواست که این اصل را رعایت کنند.

 

پس از پایان دوره دبیرستان به دلیل علاقه زیادی که به خلبانی داشت در سال1352 به هوانیروز رفت و به استخدام ارتش درآمد و پس از گذراندن دوره های آموزش نظامی و یادگیری زبان انگلیسی به دانشکده پرواز اعزام شد و با اخذ گواهینامه پرواز بالگرد ،رسما در کنار دیگر خلبانان به انجام وظیفه پرداخت.

 

در یکی از دوره های آموزشی در اصفهان با شهیدان کشوری،سهیلیان و شیرودی آشنا شد .با درجه ستوانیارسومی شروع به کار کرد و اولین یگان خدمتی او پایگاه هوانیروز کرمانشاه بود.

 

توانایی ها ،رشادتها و استعدادهای بی حد و شمار او باعث شد تا مدارج بالای نظامی را به سرعت پشت سر بگذارد .او بدون استثناء در تمام درگیری های منطقه غرب کشور نقشی اساسی داشت و در نبرد با دشمن ،همیشه آماده رزم بود.

 

در عملیات بازی دراز (غرب،1360)شلیک موشک های توفنده او،دشمن را به ستوه آورد . نقطه اوج رزم و ایثار این خلبان بزرگ هوانیروز را می توان در حماسه دیگری "سرپل ذهاب" دانست: او که از همرزمان و  هم پروازان تیم پرواز شهید شیرودی بود در نبردی سخت با نیروهای دشمن از سقوط پادگان"سرپل ذهاب" غرب که تحت محاصره بود،جلوگیری کرد و به قول دوستان و همرزمانش «آقا شیره، غوغا کردی »

 

"آقا شیره" تعبیر دلنشینی برای سرو قامت سبز اندیش گیلانی بود که در طول خدمت، دوستان در مورد او بکار می بردند.

 

این توانایی های فراوان روحیه لطیف دریایی اش را تحت تأثیر قرار نمی داد،زیرا بعد از خلق آن حماسه ها به خانه که می رسید گویی مرد دیگری می شد. به محض رسیدن به خانه،به آشپزخانه می رفت و به قول خودش به همسرش مرخصی می داد،از ظرف شستن و غذا درست کردن گرفته تا لباس شستن و رسیدگی به بچه ها و بازی کردن با آنها، برای رضایت همسر و فرزندانش، هر کاری می کرد. کارها که تمام می شد دست زن و بچه ها را می گرفت تا در شهرک هوانیروز کرمانشاه قدم بزنند. آن هم کرمانشاهی که از حملات هوایی و زمینی مصون نبود . او با این کار ،سعی می کرد از بار غریبی آنها بکاهد.

 

بعد از شهادت شهید سهیلیان و شهید کشوری، نزدیکی و رفاقت او با شهید شیرودی بیشتر شد و ارتباط صمیمانه ای بین آنها برقرار شد طوری که در غیبت هریک،دیگری به کارهای شخصی او رسیدگی می کرد.به همین دلیل بود که بعد از شهادت شهید شیرودی ،شرایط، بسیار سخت و طاقت فرسا شد و بارها بعد از آن جریان می گفت:«من در حال پرواز هستم.دوستان من همه شهید شده اند. من جسمم اینجاست ولی روحم پیش آنهاست.»

 

یک بار شهید شیرودی را به خواب دید که می گفت:«احمد ناراحت نباش و غصه نخور توهم به زودی به ما خواهی پیوست.» از آن زمان دیگر مطمئن شده بود که رفتنی است.

 

علاقه اش به حضرت امام(ره) به گونه ای بود که همیشه می گفت:«من صد جان هم داشته باشم در راه امام می دهم چون راه امام را راه اسلام و راه خدا می دانم.»

 

و در مورد سید احمد آقا می گفت:« من هر وقت ایشان را می بینم به او غبطه می خورم که چقدر عاشق پدرش است.»

خلبان احمد پیشگاه هادیان پس از انجام آخرین مأموریت خود، در تاریخ 15/11/66 در منطقه غرب به ملکوت اعلا رفت و به جمع دوستان شهیدش پیوست.

 

روحیه مردم داری و عطوفت و مهربانی او باعث شدجایگاه ویژه ای در نزد مردم کرمانشاه پیدا کند. تا جایی که به گفته دوستانش ،مراسم تشییع پیکر او در کرمانشاه بسیار باشکوه تر از آن چیزی بود که تصور می شد.

 

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.